loading...
ماه محرم
مهدی ابراهیمی لاسیبی بازدید : 5 جمعه 16 آبان 1393 نظرات (0)

در مورد ولادت حضرت زینب ـ سلام الله علیها ـ مورخان اقوال گوناگونی را ذكر كرده اند.
دو قول مشهور در مورد ولادت ایشان: 1. پنجم جمادی الاولی سال پنجم هجری.[1] 2. و برخی نیز سال 6 هـ را سال ولادت ایشان می دانند.[2] البته اقوال دیگری نیز ذكر شده است. مادر بزرگوارش حضرت «فاطمه زهرا ـ سلام الله علیها ـ» و پدرش امیرالمؤمنین علی ـ علیه السلام ـ می باشد. این بانوی بزرگوار در شهر «مدینه» تولد یافت. مدت زندگی ایشان با مادرش حضرت زهرا ـ سلام الله علیها ـ حدود پنج یا شش سال بوده است. «زندگی حضرت زینب با مادر در سوم جمادی الثانی سال 11 هـ به پایان رسید».[3] شوهرِ «زینب» «عبدالله بن جعفر» پسر عموی بزرگوارش می باشد. «او یكی از شخصیتهای مشهور اسلام و از سخاوتمندان به نام و معروف می باشد».[4] حضرت زینب ـ سلام الله علیها ـ دارای القاب و كنیه های زیادی است. «یكی از القاب آن حضرت كه در روایات آمده، «عقیله» یا «عقیله بنی هاشم» است كه به معنای زن ارجمند و گرامی در فامیل خود، می باشد.»[5] از دیگر القاب آن حضرت می توان «صدیقه صغری» «عارفه» «عالمه» «فاضله» «كامله» و «عابده آل علی»[6] را نام برد. حضرت زینب ـ سلام الله علیها ـ تا زمانی كه امیر المؤمنین در مدینه بود با شوهرش عبدالله بن جعفر در مدینه زندگی كردند و زمانی كه امیر المؤمنین پایتخت حكومت اسلامی را به كوفه منتقل كردند به كوفه نقل مكان كردند. «حضرت زینب در كوفه به ارشاد و تعلیم زنان كوفه اشتغال داشت».[7] حضرت علی ـ علیه السلام ـ در سال 40 هجری در كوفه به شهادت رسید. بنابراین سن حضرت زینب ـ سلام الله علیها ـ در این زمان تقریبا 35 سال بود. حدود 10 سال هم بعد از شهادت پدر بزرگوارش با برادرش امام حسن ـ علیه السلام ـ زیست نمود. «امام حسن ـ علیه السلام ـ» در سال 50 هجری به شهادت رسید.[8]
بعد از شهادت امام حسن ـ علیه السلام ـ 10 سال نیز با برادر دیگرش یعنی امام حسین ـ علیه السلام ـ زندگی كرد. حضور ده ساله زینب ـ سلام الله علیها ـ در صحنه زندگی برادرش حسین ـ علیه السلام ـ پر حادثه ترین و رنج آورترین دوران زندگی ایشان است. حضرت زینب در طول زندگی با مصائب زیادی روبرو شد. اما حضور ایشان در كربلا و دیدن آن صحنه های دلخراش و از دست دادن برادران و فرزندان و فرزندان برادر از همة مصیبات دردآورتر و ناگوارتر بود. چرا كه در یك روز همة عزیزانش خصوصاً برادرش امام حسین ـ علیه السلام ـ را از دست داد. هنگام مصیبت جانگداز كربلا سن حضرت زینب ـ سلام الله علیها ـ 55 ساله بود. این بانوی بزرگوار «در شب یك شنبه چهاردهم ماه رجب سال 62 هجری درگذشت.»[9] هر چند اقوال دیگری نیز در مورد ماه وفات ایشان وجود دارد. اما قول مشهور همان 14 ماه رجب سال 62 هجری است. سید هاشم رسولی محلاتی می نویسد: «مشهور آن است كه وفات آن بانوی معظمه در شب یك شنبه چهاردهم ماه رجب سال 62 هجری اتفاق افتاد. یعنی حدود یك سال و نیم بعد از واقعه عاشورا».[10] اختلافی كه در وفات آن حضرت وجود دارد در ماه وفات آن حضرت است و گرنه همة مورخان اتفاق دارند كه سال وفات ایشان همان سال 62 هجری است. بنابراین این بانوی شریف تقریبا یك سال و نیم بعد از واقعه عاشورا رحلت فرمود.

سری هم به وبلاگ من بزنید و عضو شوید پشیمان نمی شوید.
براي نمايش ادامه اين مطلب بايد عضو شويد !
نام کاربری :
رمز عبور :
تکرار رمز :
موبایل :
ایمیل :
نام اصلی :
کد امنیتی :
 
کد امنیتی
 
بارگزاری مجدد

اگر قبلا ثبت نام کرديد ميتوانيد از فرم زير وارد شويد و مطلب رو مشاهده نماييد !
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
بر من لباس نوکری ام را کفن کنید / نوکر بهشت هم برود باز نوکر است… :: :: این نیزه مرا به عشقتان میدوزد / در عمق وجود شعله می افروزد امسال اگرچه در زمستانم باز / از بردن اسم تو لبم می سوزد… :: :: گویند که در روز قیامت علمدار شفاعت زهراست علم فاطمه دست قلم عباس است… :: :: ای اتصال نوری ما تا خدا حسین بی تو نبود خلقت ما کیمیا حسین روشن تر از درخشش خورشید مشرقین در جان ماست نور جمال شما حسین ایام عزاداری سیدالشهدا تسلیت باد :: :: همواره تجسم قیام است حسین در سینة عاشقان، پیام است حسین در دفتر شعر ما، ردیف است هنوز دل چسب‌ترین شعر کلام است :: :: دو تا کبوتر من قابل ضریح تو نیست / اگر به خاک می افتند هم فدای حرم… :: :: نازم آن آموزگاری را که در یک نصف روز / دانش‌آموزان عالم را همه دانا کند ابتدا قانون آزادی نویسد بر زمین / بعد از آن با خون هفتاد و دو تن امضا کند . . . :: :: هر قدم قافله سوی خزان میرود / مشک به مهمانی تیر و کمان میرود . . . :: :: دلم دریاچه ی غم شد دوباره / قد آیینه ها خم شد دوباره صدای سنج و دمام اومد از دور / بخون ای دل محرم شد دوباره . . . :: :: منم نواده ی هاجر که پیش چشم ترم / به مذبح آمده این بار هر دو تا پسرم . . . :: :: دیباچه ی عشق و عاشقی باز شود / دلها همه آماده ی پرواز شود با بوی محرم الحرام تو حسین / ایام عزا و غصه آغاز شود :: :: چشمان زمین دوباره تر خواهد شد ماه از سر شب بدون سر خواهد شد تاریخ دوباره به خودش می لرزد شق القمری بزرگتر خواهد شد . . . :: :: بار بگشایید اینجا کربلاست آب و خاکش با دل و جان آشناست تا قیامت کربلا ماتم سراست حضرت مهدی «حسان» صاحب عزاست :: :: فقیر روی حسینم که قبله ام عشق است گدای کوی حسینم که قبله ام عشق است به لطف دوست منم از تبار احبابش محب کوی حسینم که قبله ام عشق است :: :: هر که مرا به روضه تو راه داده است تاج محبت تو به فرقم نهاده است از ابتدای خلقت حق در دو چشم ما تصویری از عزای محرم فتاده است . . . :: :: السلام ای وادی کرببلا / السلام ای سرزمین پر بلا السلام ای جلوه گاه ذوالمنن / السلام ای کشته های بی کفن :: :: هم «حیّ علی الفّلاح» او خونین بود هم سجده بی سلاح او خونین بود افسوس که چند ساعتی بعد نماز پیشانی ذوالجناح او خونین بود . . . :: :: قلبها برای آرامش دستها برای حک کردن عشق بر روی سینه عقل در انتظار جنون نفس ها به شماره افتاده
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 2
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 9
  • آی پی دیروز : 1
  • بازدید امروز : 14
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 15
  • بازدید ماه : 20
  • بازدید سال : 34
  • بازدید کلی : 541